منتقم خون شهیدان خواهد آمد

متن مرتبط با «ادامه» در سایت منتقم خون شهیدان خواهد آمد نوشته شده است

ادامه پروسه درمان - 13

  • روز چهارشنبه 1403/01/15 طبق قرار قبلی که در انتهای شیمی درمانی قبلی گذاشته شده بود صبح به درمانگاه بقیه الله جهت ویزیت شدن توسط دکترم حاضر شدم. ساعتی گذشت و نوبتم شد و خدمت دکتر پارسا رستمی رسیدم. ایشان بسیار خواستنی و آزاده مرد است. کنارشان احساس بسیار خوبی به من دست میدهد. حس برادری ایشان و ساده زیستی بدون هیچگونه غرور و نخوت میباشند.ایشان نظرشان بر تمدید دوبار بیشتر تزریق و ادامه شیمی درمانی بودند. در نهایت بنده نیز قانع شدم تا درمان ادامه یابد. مقرر گردید تا شیمی درمانی در روز یکشنبه ؛ دوشنبه و سه شنبه انجام شود. نسخه دارویی برای این منظور آماده گردید. یک نسخه پاراکلینیکی جهت آزمایش جدید برای ویزیت بعدی آماده شد. در نهایت نسخه ای نیز برای انجام پت اسکن نیز آماده گردید تا سی روز پس از آخرین تزریق انجام گردد.1 - یکشنبه 1403/01/19 ؛ صبح به درمانگاه همیشگی بقیه الله عج ؛ رفتم و نسخه دارویی را گرفتم و مثل همیشه روال کار انجام گردید. ساعت دو و نیم عصر تزریق اولین دوره از مرحله هفتم با جایگذاری سوزن پورت در سینه شروع گردید. درد بسیار کمتری نسبت به دوره های قبل احساس نمودم. خدا را شکر کردم که همه چیز آرام انجام گردید. تزریق انجام گردید. بحمدلله بقیه کار با آرامش انجام پذیرفت. در انتها پمپ 24 ساعته نصب گردید. حال مناسبی نداشتم. چشمم سیاهی میرفت. پرستار بسیار دقیقی داریم. ایشان نگاهی به فیزیک بدن من انداخت و مانع پایین آمدن از تخت گردید. پمپ را جدا نمود. بلافاصله با دکتر مسئول بخش مذاکره نمود. فشار من را گرفت و مشخص شد فشارم بسیار بالاست و امکان خروج از بخش و یا حتی پایین آمدن از تخت را ندارم. بلافاصله قرص زیرزبانی برای آوردند و من پس از مصرف طبق دستور پزشک به خواب عمیقی رفتم. نی, ...ادامه مطلب

  • ادامه پروسه درمان - 11

  • 1 - شنبه 1402/12/19 صبح زود رفتم آزمایش خون دادم تا برای ویزیت روز سه شنبه و متعاقبش تزریق آماده باشم. ایندفعه سه تا شیشه خون گرفت و کلی در رانندگی تا محل کار ضعف کردم. خدا رو شکر مشکلی پیش نیامد.2 - سه شنبه 1402/12/22 ؛ صبح ویزیت دکتر پارسا رستمی انجام شد:1 - 2 متاسفانه مطلع شدم که قراردادشان با این محیط درمانی پایان پذیرفته است. کمی نگران شدم چون من در آخرین مراحل قبل از پت اسکن بعدی هستم و این مهم است شخصی که یک سال مداوم حال و احوالم را بررسی کرده است برای آنالیز مرحله نهایی حضور نداشته باشد.2 - 2 دکتر معتقد است که باید دو دوره بیشتر مقوله شیمی درمانی انجام پذیرد. من بسیار شوکه شدم چون دو دوره بیشتر با توجه به ضعف جسمانی و خستگی روحی پیش آمده میتواند بسیار تعیین کننده برای ادامه درمانم باشد. امیدوارم بتوانم بر این ضعف ها به حول قوه الهی غالب شوم.3 - 2 عصر مطابق همه دوره های گذشته تزریق اولین دوره از مرحله پنجم شیمی درمانی در تنهایی انجام پذیرفت. الحمد لله جز درد شدید فرود سوزن پورت در بالای قلب مطلب خاصی بوقوع نپیوست. بعد از سوزن گذاری مدت کوتاهی بیحال شدم و خواب عمیقی را تجربه کردم. پرستار آمده بود و در حال انجام پروسه هپارینه کردن و سپس تزریق بود تا متوجه شد که حال آمده ام گفت حاجی خیلی سخت بود؟ گقتم بلی ولی شما از کجا متوحه شدید؟ گفت وقتی خواب بودی از چشمانت قطرات اشک میآمد. خندیدم گفتم پس آبروم رفت؟ گفت نه بابا خیلی ضعیف شدی باید بیشتر برای تقویت روح و جسمت تلاش کنید. پس از اتمام تزریق ها ؛ پمپ 24 ساعته نصب گردید. الحمدلله همه چیز به خیر و خوشی گذشت.3 - روز چهارشنبه 1402/12/23 ؛ خدار را شکر تزریق دومین دوره از مرحله پنجم نیز در تنهایی و در کمال آرامش روح و جسم و جان, ...ادامه مطلب

  • ادامه پروسه درمان - 8

  • در پی تعقیب و گریز های مکرر دکتر و سلولهای سرطانی ، بدنم تبدیل به میدان جنگ شده و از لحاظ ظاهر شبیه آبله مرغانی ها شدم. کل بدنم پر از صدها جوش بزرگ شده است. از هر جوش ، اول چرک فراوانی خارج میشود و سپس خونریزی میکنم. خلاصه نجس اندر نجس. نمازی میخوانم آنچنانی با لباس و بدن نجس. خدا خودش قبول نماید.سه شنبه صبح بعد از ویزیت دکتر و نسخه پروتکل جدید شیمی درمانی ، نمیدونم این دل بیقرارم چه خاکی بر سرش شده بود که متلاطم تر از همیشه به این سو و آن سو میدوید. سوار ماشین شدم و بی اختیار خود را بر بالای سر قبر پدرم دیدم. در این فراز و نشیب عجیب در پایین قبرش چمباتمه زدم و همانند یتیمان واقعی به اظهار عجز پرداختم. با او صحبت کردم. اصلا به خیالم هم نگذشت که او در این دنیا نیست. وقتی جوی دلدادگی سرازیر گشت و خدا بینمان به حکمیت ایستاد و دعای او را در حق من و یتیمانم که نوادگان اویند استجابت نمود با آرامشی وصف ناپذیر به سر خاک شهدا رفتم و در انتها بر سر بالین همسر عزیزم ، ققنوسم نشستم و در خلسه ای بینهایت آرام فرو رفتم.چقدر شکر خدا کنم که هنوز خداوند راه رسیدن به آرامش را بر رویم باز نگهداشته است و هنوز راه عشق بازی را برایم میسر قرارداده است.1 - خدا را شکر دوره دوم از مرحله سوم شیمی درمانی شروع شده است. تزریق اول عصر روز سه شنبه 1402/11/10 انجام پذیرفت. الحمد لله فعلا جز درد سوزن پورت وقتی وارد سینه میشود ، همه چیز آرام است و لذت بخش. با یک پمپ 24 ساعته به خانه بازگشتم.خدا رو شکر.2 - خدار را شکر تزریق دوم نیز در کمال آرامش روح و جسم و جان به سلامت گذشت. بهمراه یک عدد پمپ 24 ساعته مجددا به خانه برگشتم. بدون اذن خدا برگ از درختی به زمین فرو نمیاقتد ، حال و روز من نیز بر او عیان است. چون چن, ...ادامه مطلب

  • ادامه پروسه درمان - 7

  • باز هم سلولهای شیطون بلای سرطانی بازی در آوردن و به محلی دیگر سرک کشیده اند. در همین رابطه دکتر هم در یک تعقیب و گریز مرگبار به دنبالشون گشته و پیداشون کرده و فعلا در نبرد با هم به سر میبرند. خدا را شکر دوره اول تزریق از عصر روز سه شنبه تا عصر پنج شنبه انجام پذیرفت. فعلا با ضعف جسمانی دست و پنجه نرم میکنم. الحمد لله به آرامی و در کمال آرامش دوره اول به پایان رسید.خدایا شکرت که پشت و پناهمی. + نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۴۰۲ ساعت 21:45 توسط حسین عرب  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ادامه پروسه درمان - 5

  • به حول و قوه الهی دوره چهارم تزریق تهاجمی از روز سه شنبه 1402/10/05 صبح زود آغاز گردید. دکتر آنکولوژیست تشریف آوردند و بنده را ویزیت نمودند.1 - اظهار داشتم که توانم به قدری تحلیل رفته که زانوانم تحملم نمیکنند. دکتر فرمودند که با دوز بسیار بالا و قوی به شما تهاجم نموده ام تا سلولهای سرطانی را به عقب نشینی وادار کنم. بنابر این شما باید بسیار ضعیف شده باشید ، نرمال است ، تحمل نمایید.2 - اظهار داشتم که خونریزی از زیر ناخن هایم و لخته های خون از بینی و گلو ، مقدار زیاد خونریزی از لبانم قوای بدنم را از بین برده است ، ایشان فرمودند که بدلیل از بین بردن لخته ها و ترومبوز بوجو آمده در ورید زیگولار چاره ای ندارید جز این تزریقات زیر حلدی صبح و شب (هر تزریق 6000 واحدی) ، تحمل نمایید.3 - اظهار داشتم که سمت چپ سینه ام در ناحیه بالای قلب که پورت کار گذاشته شده است سوزش شدیدی احساس میکنم ، ایشان فرمودند دارویی که با پمپ تزریق میشود بسیار قوی است و عروق شما را میسوزاند ، تحمل کنید.خدا را شکر که داستان بقدری ساده شده است و برایم کوچک و کوچکتر شده است. فقط نیاز به تحمل است. خوب ما هم تا بتوانیم تحمل میکنیم. مشکلاتم به همین ساده گی حل شد. خدا رو شکر.سه شنبه پس از جایگذاری سوزن پورت ، تزریق اول با دو دوز تزریقی در محل بیمارستان و یک دوز از طریق پمپ 24 ساعته در منزل به سر انجام رسید.چهار شنبه تزریق دوم با یک دوز تزریقی در محل بیمارستان و یک دوز از طریق پمپ 24 ساعته در منزل به سر انجام رسید. همچنین پس از تزریق رفتم دیدن دکتر قلبم و برای ایشان توضیح دادم همه مطالب را ، ایشان نیز رفتار درمانی برای ترومبوز را تایید نمودند و تاکید کردند جز تحمل چاره ای نیست. + نوشته شده در چهارشنبه ششم دی ۱, ...ادامه مطلب

  • ادامه پروسه درمان - 4

  • خدا رو شکر در مرحله اول این دوره ؛ روز سه شنبه توانستند با مشقت فراوان و بعد از هفت بار سوزن گذاری پورت را راه اندازی کنند. البته تقصیری هم نداشتند پنج بار اول متوجه نشدند که سوزن پورت خراب بوده و اصلا قابل استفاده نبوده است . خانم پرستاری که صدای فریاد درد من را شنیده بود در اتاق حاضر شد و بر اساس تجربه اش اول نوک سوزن را بررسی کرد و به پرستار من نشان داد که نوک سوزن حالت غیر طبیعی داشته است. بدلیل همین مطلب خون زیادی از من رفت بهمراه درد بسیار شدید (مشخص گردید بسیار ندرت است این اتفاق) . خانم پرستار رفتند و از داشته های بخش ، سوزن سالمی آوردند . در طی پروسه قبل ؛ پورت کمی پیچیده بود که ایشان با متانت کامل آن را به حالت اول برگرداند. طی دو مرحله سوزن در جای خودش آرام گرفت و من نیز کمی آرام گرفتم. خدایا شکرت که همه چیز را به آرامش من ختم میگردانی و از اینهمه لطف که در حقم روا میداری شرمنده هستم. هنوز دوستم داری و این خود مایه فخر و مباهاتم میباشد.خدا رو شکر همه چیز طی حدود 45 دقیقه به حالت نرمال برگشت و من هم آرام شدم. دارو از پورت تزریق شد حدود سه ساعت و نیم طول کشید ولی در حالت کاملا آرام و آرامش کامل. بعدش هم یک پمپ تزریق طبق دستور پزشک توسط خواهرم خریداری گردید. و داروی دیگری را از طریق پورت و پمپاژ طی 24 ساعت نیز تزریق کردند. خدایا شکرت که همه چیز در آرامش به نهایت رسید. میتونست خیلی سخت تر باشه ، ولی خدا به ظرفیت کم من بسنده نمود. خدایی غالب در ذره پروری و بنده ای مغلوب در شکر خدا.***********روز چهارشنبه نیز به آرامش کامل و تزریق و پمپاژ به خیر گذشت. فکر کنم خدا عدم توانایی این حقیر را دید و آرامش وصف ناشدنی نسیبم نمود.***********امروز پنجشنبه نیز تزریق در کمال آرامش , ...ادامه مطلب

  • ادامه پروسه درمان - 3

  • الحمد لله امروز بسیار آسان و به رحمت واسعه خداوندی بدون استرس و اضطراب سپری گشت. ساعت 9:30 صبح بیهوش شدم. امروز کمی عمل سنگین تر بود. انتوبه کردند ، بعنی در نای لوله تنفسی قرار دادند و بیهوشی سنگین تری رو تجربه کردم. پورت سمت راست تخلیه کامل شد و در سمت چپ سینه مستقیما در رک های بزرگ وریدی (فکر کنم ورید ژیگولار) پورت جدیدی تعبیه گردید. تا ساعت 2:45 دقیقه عصر بیمارستان شهید بهشتی قم بودم. به سرعت به درمانگاه بقیه الله الاعظم رفتم. ادامه شیمی درمانی انجام گردید.البته دکتر متخصص انکلوژ مسئول بخش قبول نکرد از پورت استفاده کند و استدلال مخصوص خودش را داشت. حاضر نشد ریسک کند و بعد از بیهوشی و تعویض محل پورت از آن و به این سرعت استفاده کند. مجددا در رگهای ساعد تزریق انجام گردید.خدایا شکرت که تحمل دردهایی اینچنینی را برایم "احلی من العسل" قراردادی و همینطور خانواده ای دلسوز و همراه برایم قرار دادی و آرامش من را در این روزگار سخت فوت همسر و بدوش کشیدن دو فرزند یتیم تضمین نمودی. به شکر شاکرینت شکرت. به عدد لمح عیون شکرت . به عدد جای پای مورچه های بیابان شکرت. به عدد ستارگان و سیارات شکرت.خدایا شکرت + نوشته شده در جمعه دهم آذر ۱۴۰۲ ساعت 1:8 توسط حسین عرب  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ادامه پروسه درمان

  • در ادامه پروسه درمان اجبارا بایست دوازده تزریق فشرده در دو ماه انجام شود. دوز های قوی و ترکیبی باید اعمال شود. بنابراین در سه تزریق اول رگهای بدنم توان تحمل شان را از دست دادند. قرار شد پورت در سینه ام قرار دهند. دوشنبه گذشته جراحی شدم یک ساعت بیهوشی کامل گرفتم. روز پنج شنبه جهت تست پورت به نزد انکولوژیست رفتم. در تست آزمایشی با هپارین معلوم گشت که لخته داده ام. رادیولوژی مشخص کرد که کاتتر شکستگی و یا پیچ خوردگی دارد. بنابر این امروز (شنبه) صبح ساعت نه مجددا به اتاق عمل رفتم یکساعت بیشتر بیهوشی کامل گرفتم و عمل محدد تکرار شد. البته در اتاق عمل بین صحبتهای دکترها برایم مشخص شد این اتفاق بسیار نادر است. سه شنبه مشخص میگردد که این پورت چه مقدار اثر بخش است. خدا رو شکر این مرحله نیز به سلامت به پایان رسید. الهی راضیم به رضای ثو. خدایا این بنده حقیر را مبتلا به آزمایش راضی بودنم نگردان. + نوشته شده در شنبه چهارم آذر ۱۴۰۲ ساعت 23:16 توسط حسین عرب  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها